..
پسره میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی پسره قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، پسره میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسم من پروانهست نه آهو.پسره میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه!
.
میخواستن الهی قمشهای رو ترور کنند، تو سشوارش بمب میگذارن!